سورناسورنا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

پسر زمستونی ما

سورنا در آشپزخانه

سورنای شیطون دیگه همکار من شده تو آشپزخونه و پا به پای من زحمت میکشه . کابینت ها رو برام باز میکنه و در یخچال نشسته شاید من چیزی لازم داشته باشم و لباسها رو میندازه تو ماشین و ... اینم اسناد و مدارکش :   ...
2 بهمن 1392

ماه گرد

من وبابایی تصمیم گرفتیم دوم هر ماه یه عکس مخصوص ازت بگیریم که وقتی کنار هم میذاریم بزرگ شدنت رو احساس کنیم عزیزم. ٢دی ٩١ - بیمارستان   ٢بهمن ٩١ ٢اسفند 91 2فروردین 92 (اولین عید سورنا) 2اردیبهشت 92 2خرداد 92(تهران-اولین مسافرت خونه خاله سایه) 2تیر 92(سورنای 6 ماهه و شورع فرنی خوردن) ٢مرداد٩٢ (آخرین ماهی که پستونک خوردی ) ٢شهریور ٩٢ (تازه از حمام در اومدی و عاشق لوسیونت هستی) 2مهر92(از بس موهات بلند شده فقط با تل مرتب میشه) 2آبان 92(خوش خنده من ) ٢آذر ٩٢ ٢ دی ٩٢ ساعت ١١.١٥ شب (یک سالگی) ...
2 بهمن 1392

اولین تغذیه

سورنا دیگه 6 ماهه شدی و همزمان با رفتن سر کار مامان باید فرنی و سوپ و ... بخوری که به نظر میاد به مامان و بابا رفتی و خوش خوراکی اولین باری که آب هویج خوردی اولین باری که فرنی خوردی ...
3 آذر 1392

ایران گردی-شهریور92

  امسال اولین سالی بود که به افتخار سورنا زمینی سفر کردیم اونم طولانی در حد ایران گردی و سورنا خیلی کم اذیت کرد . از همه جا هم خاطره داره و عکس که برای همه میذارم ببینین چقدر خوشگل شده. سورنا در جواهر ده سورنا در حال ذوق در مرداب انزلی سورنای خواب الود در گردنه حیران پارک بازی -چادگان که سورنا به زور پیاده شد ...
30 شهريور 1392

جشن دندونی (اولین مروارید)

آقا سورنای ما 9 مرداد یعنی وقتی 7 ماه و 7 روزش بود اولین دندونش در اومد و می خواد شروع کنه به گاز گرفتن البته اگه به مامانش نره خوبه این نقل ها رو عمه برات درست کرد اینم سفره شام که اصلش آش دندونیه ...
28 مرداد 1392

اولین حمام

 روزی که از بیمارستان اومدیم خونه (2شنبه 4دی)با خاله سوزان و زن دایی رفتی حمام در واقع اولین حمامت بود و اصلا گریه نکردی معلومه از آب خوشت میاد   ...
27 مرداد 1392

روزمیلاد

آقا سورنای ما تو یه شب بارونی شنبه 2 دی ساعت 11.15 ما رو غافلگیر کرد و پا به این دنیا گذاشت از همه جالبتر خبر دادن به مادر بزرگش بود که بعد از زایمان خبر دار شد و همچنین خاله و عمه که بوشهر نبودن. ...
27 مرداد 1392